برخی افراد بهترین کارت گرافیک را جدیدترین و غالباً گران قیمتترین آنها میدانند؛ اما این اشتباه است. خوشبختانه این روزها تنوع بسیار خوبی چه در بازارهای جهانی و چه در بازار داخلی وجود دارد و گزینههای مختلفی را پیش روی خود داریم. یک کارت گرافیک سریعتر و قدرتمندتر؛ سرعت اجرای بازیهایمان را بیشتر میکند و میتوانیم تنظیمات گرافیکی بالاتری را اعمال کنیم و لذت بیشتری از گیمینگ ببریم. به عنوان یک قانون کلی در هنگام خرید سیستم گیمینگ؛ باید تا سر حد ممکن هزینه بیشتری را صرف کارت گرافیک کرد، مگر اینکه به نقطه «کاهش بازده» برسیم، اینجاست که توصیه میشود پول اضافی را صرف سایر قطعات کنید.
یک کارت گرافیک از اجزای مختلفی تشکیل شده اما پیش از معرفی اصلیترین و مهترین آنها، نخست نگاهی داشته باشیم بر مدل گذاری کارتهای گرافیک؛ سازندگان کارت گرافیک معمولاً محصولات خود را بر اساس قالب استانداردی نامگذاری میکنند که بدین صورت است:
Manufacturer+Family+GPU+Series+Memory Capacity
سازنده، برند، مدل پردازنده گرافیکی، سری، حجم حافظه ویدئویی
برای نمونه : GIGABYTE GeForce RTX ۲۰۸۰ Ti GAMING OC ۱۱GB GDDR۶
قلب تپنده هر کارت گرافیکی پردازنده آن است. انجام کلیه محاسبات و ترسیمات گرافیکی بر عهده پردازنده گرافیکی است و مهمترین شاخصه هر کارتی است که بخوبی در مدل آن به چشم میخورد. پردازنده گرافیکی بسیاری از خصوصیات کارت را تعیین میکند از این رو یک کارت بر اساس مدل پردازنده گرافیکی آن شناخته میشود. (برای نمونه RTX ۲۰۷۰ ، GTX ۱۶۶۰ و...)
از نظر اهمیت و تاثیر در عملکرد؛ حافظه ویدئوی در جایگاه دوم و پس از پردازنده گرافیکی جای میگیرد. حجم حافظه ویدئویی بر اساس گیگابایت است و اشتباهاً از سوی برخی افراد معیار اثرگذاری آن را همین قرار میدهند. اما ظرفیت اسمی نمیتواند نشان دهنده کارایی واقعی باشد و برای نمونه یک کارت ۱ گیگابایتی میتواند از یک کارت ۴ گیگابایتی حافظه ویدئویی مفید تری داشته باشد.
مقدار حافظهای است که در یک ثانیه، پردازنده گرافیکی به آن دسترسی دارد و هرچه که مقدار آن بیشتر باشد معمولاً بهتر است (مگر اینکه پردازنده گرافیکی در بکارگیری آن ناتوان باشد). اما این عامل کلیدی مستقیماً از ظرفیت اسمی ناشی نمیشود و نسل حافظه بکار رفته، رابط پهنای حافظه (Bus) و فرکانس حافظه، عواملی هستند که پهنای باند حافظه را تعیین میکنند.
کاربری
کارتهای گرافیک را میتوان بر اساس کاربری که برای آن طراحی شدهاند دسته بندی کرد. کاربری را میتوان اصلیترین عامل در انتخاب یک کارت گرافیک دانست، چراکه بسیاری از عوامل نخست از کاربری که کارت برای آن طراحی شده است ناشی میشود. در ادامه به معرفی کاربریهای اصلی میپردازیم.
خروجی گرفتن تصویر
بله درست خواندید، صرفا برای خروجی گرفتن تصویر! زمانی یکی از اصلیترین هدف کارتهای گرافیک خروجی گرفتن تصویر بود و اغلب محاسبات پردازشی را پردازنده مرکزی (CPU) انجام میداد. اما امروزه این مسئله بکلی منتفی شده است و با ورود پردازنده گرافیکی تعبیه شده یا مجتمع که بعضاً از آن به عنوان آنبورد یاد میکنند، دیگر برای خروجی گرفتن تصویر و انجام امور پردازشی مربوط به آن، نیازی به کارت گرافیک مستقل نیست و میتوان از پردازنده گرافیکی تعبیه شده برای این کار بهره گرفت.البته خروجی گرفتن تصویر لزوماً به همین جا ختم نمیشود و برای کاربریهای ساده نظیر وب گردی، تماشای ویدئو و امور اداری میتوان از پردازنده گرافیکی مجتمع بهره برد و دیگر نیازی به تهیه کارت گرافیک مستقل نیست. از آنجایی که روز به روز پردازندههای گرافیکی مجتمع قدرت پردازشی بیشتری مییابند، تهیه برخی کارتهای گرافیک نظیر GT ۶۱۰، HD ۵۴۵۰، HD ۶۴۵۰ و دیگر کارتهای رده پایین عملاً هدر دادن پول است، چرا که برتری آن چنانی نسبت به پردازنده گرافیکی مجتمع ندارند
احتمالاً ASIC quality را در مورد کارتهای گرافیک از زبان افراد مختلفی شنیدهاید، اما به راستی ASIC quality چیست و چه اهمیتی دارد؟
در دل تراشهها از جمله پردازندههای گرافیکی (GPU)، قطعه سیلیکونی قرار دارد که اجزای الکترونیکی تراشه بر روی آن قرار گرفتهاند. این قطعه که از جنس سیلیکون است و از قطعههای سیلیکونی برش مییابد. در هنگام ساخت، تعداد زیادی از آنها از یک ویفر ساخته و سپس برش داده میشوند و هریک از آنها یک تراشه کامل است. از یک ورقه سیلیکونی (ویفر)، دهها و حتی صدها تراشه ساخته میشود. این قطعههای سیلیکونی که از آنها تراشهها ساخته میشوند، دایرهای شکل بوده و اجزای تراشهها بر روی آنها قرار میگیرند. اما کیفیت تراشه یا ASIC quality چیست؟همانطور که گفته شد، هنگام ساخت تراشهها، بر روی یک قطعه سیلیکونی دایرهای شکل، چندین تراشه قرار میگیرد، یا به عبارتی از هر قطعه، چندین تراشه ساخته میشود، بر اساس تجربه و بررسیهای مختلف، تراشههایی که در بخش مرکزیتر این قطعه قرار دارند، کیفیت بهتری نیز دارند. برای درک بهتر این مسئله، یک چاپگر معمولی را در نظر بگیرید؛ فرض کنید که نوشتههای وسط برگههایی که چاپ میشوند، کیفیت بهتری نسبت به حاشیههای آن داشته باشند و هر چه که از وسط برگهها فاصله بگیریم و به حاشیههای آن نزدیک شویم، کیفیت نوشتهها کاهش یابد. در ساخت تراشه نیز چنین است و هرچه که از هسته قطعه سیلیکونی فاصله میگیریم، کیفیت تراشه کاهش مییابد.